کد مطلب:140509 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:109

نقل خطبه های اهل بیت در کوفه خراب از کتاب قمقام شاهزاده فرهاد میرزا
مرحوم شاهزاده فرهاد میرزا در كتاب قمقام می فرمایند:

اكنون خطب اهل بیت عصمت و طهارت را بتمامها بیاریم و ملخص ترجمه هر یك را بنگاریم:

قال رحمه الله فی الاحتجاج عن حذیم [1] بن شتیر [2] (شریك خ ل) و نظرت الی زینب بنت علی یومئذ و لم اروالله خفرة قط انطق منها كانما تنطق و تفرغ عن لسان امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام و قد اومات الی الناس ان انصتوا فارتدت الانفاس و سكنت الاجراس ثم قالت بعد حمد الله تعالی و الصلوة علی رسوله صلی الله علیه و آله اما بعد یا اهل الكوفة و یا اهل الختل و الغدر و الخذل (و المكر) الا


فلا رقأث العبرة و لا هدات الزفرة و انما مثلكم كمثل التی نقضت غزلها من بعد قوة انكاثا تتخذون ایمانكم دخلا بینكم الا و هل فیكم الا الصلف و العجب و الشنف و الكذب و ملق الاماء و غمز الاعداء او كمرعی علی دمنة او كفضة علی ملحودة الابئس ما قدمت لكم انفسكم ان سخط الله علیكم و فی العذاب انتم خالدون اتبكون اخی اجل و الله احرباء بالبكاء فابكوا كثیرا و اضحكوا قلیلا فقد بلیتم بعارها و منیتم بشنارها و لن ترحضوها ابدا و انی ترحضون قتل سلیل خاتم النبوة و معدن الرسالة و سید شباب اهل الجنة و ملاذ حربكم و معاذ حربكم، و مقر شملكم [3] و آسی كلمكم و مفزع نازلتكم و المرجع الیه عند مقالتكم [4] و مدرة حججكم و منار محجتكم الاساء ما قدمتم لانفسكم و ساء ما تزرون لیوم بعثكم فتعسا تعسا و نكسا نكسا لقد خاب السعی و تبت الایدی و خسرت الصفقه و بؤتم بغضب من الله و ضربت علیكم الذلة و المسكنة (ویلكم) اتدرون (یا اهل الكوفة) ای كبد لمحمد صلی الله علیه و آله فریتم [5] و ای عهد نكثتم و ای كریمة له ابرزتم و ای دم له سفكتم و ای حرمة له انتهكتم لقد جئتم شیئا ادا، تكاد السموات یتفطرن منه و تنشق الارض و تخر الجبال هذا لقد جئتم بها شوهاء خرقاء كطلاع الارض و ملاء السماء افعجبتم ان لم تمطر السماء دما و لعذاب الاخرة اخزی، و هم لا ینصرون، فلا یستخفنكم المهل فانه عزوجل لا یخفره البدار و لا یخشی علیه فوت الثار كلا ان ربكم لنا و لهم لبالمرصاد ثم انشات تقول.



ماذا تقولون اذ قال النبی لكم

ماذا صنعتم و انتم آخر الامم



باهل بیتی و اولادی و تكرمتی [6] .

منهم اساری و منهم ضرجوا بدم



ما كان هذا جزائی اذ نصحت لكم

ان تخلفونی بسوء فی ذوی رحمی



انی لاخشی علیكم ان یحل بكم

مثل العذاب الذی اودی علی ارم




ثم ولت عنهم، عقیلة بنی هاشم زینب طاهره مردمان را بخاموشی اشارت فرمود، همانگاه نفسها بسینه برگشت و آواز مردمان در نایها گره شد، بخدای كه هیچ زن چون او ندیدم، كه فضیلت حیا با كمال فصاحت آمیخته چنین سخن گوید گوئی كه از زبان پدر بزرگوارش امیرالمؤمنین علیه السلام خطبه همی كند، نخست خداوند عزوعلا را سپاس گفته جد مطهرش رسول كریم را ستوده درود فرستاده گفت: ای مكار و غدار مردمان هرگز این گریه را سكون و ناله را سكوت مباد، بدان زن همی مانید كه از بامداد تا پسین رشته خویش نیك تاب همی داد، و از پسین تا شبانگاه تافته ها باز می گشاید، بنای ایمان بر مكر و خدیعت نهاده اید، از شما جز دشمنی و لاف و لابه و دروغ دیگر چه امید توان داشت، كه چاپلوسی كنیزكان، و حقد دشمنان جمع آورده اید، همانا سبزه ی بر سر كین رسته و سیمی كه در گوری نهاده را مانید: «الابئس ما قدمت لكم انفسكم ان سخط الله علیكم و فی العذاب انتم خالدون» مگر این گریستن بر برادر مظلوم من است، آری بسی بگرئید كه بدین گریه سخت شایسته و سزائید، و باز اندك بخندید كه عاری بزرگ و عیبی عظیم بر خویش روا داشتید، و هرگز این ننگ از خود نتوانید شست چگونه توانید شستن كه فرزند رسول و سید شباب اهل بهشت و پناه سرگشتگی و ملجا حوادث و مفزع نوائب و نور هدایت و طبیب خستگی خود را كشته اید؟!

بدا ذخیره كه روز رستخیز را از پیش فرستاده اید، و زشت باری كه بر دوش خود نهاده اید، هلاك و مرگتان باد كه این كوشش بی فایده ماند، و این سودا سود نداشت و به غضب خداوند گرفتار آمدید، خواری و مسكنت بر شما فرو ریخت، وای بر شما مگر نمی دانید كدام جگر از رسول كه بشكافتید؟ و چه عهد و پیمان كه بشكستید؟ كرائم عترت و حرائر ذریت او به اسیری بردید، و خون پاك او بناحق بریختید:

«لقد جئتم شیئا اذا تكاد السموات یتفطرن منه و تنشق الارض و تخر الجبال


هدا» كاری سخت ناخوش و قبیح بیاوردید، چندان كه فضای زمین و وسعت آسمان است مگر بشكفت اندر ماندید كه از آسمان خون نبارید، بخدای كه عذاب آنجهانی بسی سخت تر باشد كه هیچ كس شما را یاری نكند، حالیا، بدین مهلت فریفته نشوید كه از قبضه قدرت او نتوانید گریخت، و خداوند قهار البته طلب این خون بكند، عقیله طاهره این خطبه ادا كرده روی از آن لئام بگردانیده مردمان حیران و گریان بودند پیری كه بر جانب من ایستاده بود چندان بگریست كه ریشش به اشگ چشمش تر شد دست بر آسمان داشته گفت: بابی و امی كهولهم (كهولكم - خ) خیر الكهول و شبابهم (شبابكم - خ) خیر شباب و نسلهم (نسلكم خ ل) نسل كریم و فضلهم فضل عظیم ثم انشد



كهولهم خیر الكهول و نسلهم

اذا عد نسل لا یبور و لا یخزی



حضرت سجاد صلوات الله علیه عمه را بخاموشی امر فرموده گفت: «انت عالمة غیر معلمة و فهمة غیر مفهمه» تو خود ناگفته و نیاموخته میدانی كه مالك وفائت را بگریه و اندوه باز نتوان آورد و زندگان را از گذشتگان پند و عبرت بسنده است این بگفت و خود فرود آمده با اهل بیت عصمت و طهارت به خیمه اندر شد. [7] .

سید بن طاووس علیه الرحمه این خطبه را با اندك تغییری ایراد نموده و اشعار را ذكر نكرده است حذیم گوید اندكی بر نگذشته حضرت زین العابدین از خیمه بیرون آمده همچنان بر پای ایستاده بدینگونه خطبه فرمود:

فحمدالله و اثنی علیه و صلی علی نبیه صلی الله علیه و آله ثم قال: ایها الناس من عرفنی فقد عرفنی و من لم یعرفنی فانا علی بن الحسین المذبوح بشط الفرات من غیر دخل و لا تراث، انا بن من انتهك حریمه و سلب نعیمه و انتهب ماله و سبی عیاله انا بن من قتل صبرا فكفی بذلك فخرا ایها الناس ناشدتكم بالله هل تعلمون انكم كتبتم


الی ابی و خدعتموه و اعطیتموه من انفسكم و سوأة لرایكم بایة عین تنظرون الی رسول الله صلی الله علیه و آله اذ یقول لكم قتلتم عترتی و انتهكتم حرمتی فلستم من امتی؟ قال فارتفعت اصوات الناس بالبكاء من كل ناحیة و یدعو بعضهم بعضا: هلكتم و ما تعلمون فقال علی بن الحسین علیه السلام رحم الله امرء قبل نصیحتی و حفظ وصیتی فی الله و فی رسوله و فی اهل بیته فان لنا فی رسول الله اسوة حسنة»

آنكس كه مرا نشناسد نام و نسب شریف خویش بگویم تا بداند پسر آن كسم كه بر كنار فرات با لب تشنه چون گوسپندان سرش بناحق ببریدند و مخدرات او به اسیری آورده مالش به یغما ببردند، از پدر بزرگوار من دست باز نداشتند تا شهادت یافت ای مردمان شما را بخدای سوگند مگرنه شما به آنحضرت مكاتیب فرستادید و از روی مكر و خدیعت عهود و مواثیق مؤكد داشتید و بیعت و اطاعت آشكارا ساختید تا چون برای هدایت شما بیامد یاری نكردید و خون پاكش بریختید هلاكتان باد كه ناخوش تهیه از پیش بدان جهان فرستادید و زشت تدبیری كه بیندیشیدید آخر با كدام چشم به رسول الله صلی الله علیه و آله خواهید نگریست؟! و چون از قتل ذریت و سبی عترت خود از شما بپرسد پاسخ چه خواهید گفت؟! چون امام این فصل بپرداخت مردمان آغاز گریه و زاری كرده و گفتند آری هم این چنین است كه او همی فرماید در هلاك خویش همی كوشیدیم و خسران دنیا و آخرت بر خود بخریدیم و ندانستیم باز فرمود خدایش رحمت كناد كه پند من فراگیرد و اندرز من بپذیرد كه سیرت رسول را پیشوا ساخته بر اثر آن همی رویم آن جمع یكزبان آواز برداشتند كه در صلح و جنگ با حضرت تو یكروی و یكدله ایم چشم بر حكم و گوش بر فرمان از آنچه گوئی سر نپیچیم البته اشارت فرمائی تا خون آن مظلومان از این ستمكاران بجوئیم حضرت سجاد علیه السلام فرمود: هیهات هیهات ایتها الغدرة المكرة حیل بینكم و بین شهوات انفسكم اتریدون ان تاتوا الی كما أتیتم الی آبائی من قبل كلا و رب الراقصات الی منی فان الجرح لما یندمل قتل ابی بالامس و


اهل بیته معه فلم ینسنی ثكل رسول الله صلی الله علیه و آله و ثكل ابی و بنی ابی و وجده بین لهازمی، و مرارته بین حناجری و حلقی و غصصه تجری فی فراش صدری ای تباهكاران حیلت گر این قصد كه كرده اید هرگز نشود دیروز پدر بزرگوار من و اهل بیت او را شهید ساختید هنوز رحلت رسول الله صلی الله علیه و آله فراموش نشده و مرارت مصیبت جد و پدر و برادران مرا بكام اندر است و آن جراحات مندمل نگشته مسئلتی ان لا تكونوا لنا و لا علینا و فی روایة رضینا منكم راسا براس بیش از این نخواهم حالیا كه سودی نكنید باری زیان مرسانید و چون سر دوستی ندارید دشمنی بگذارید آنگاه این ابیات ادا فرمود:



لا غروان قتل الحسین و شیخه

لقد كان خیرا من حسین و اكرما



فلا نفر حوایا اهل كوفان بالذی

اصیب حسین كان ذلك اعظما



قتیل بشط النهر نفسی فداء

جزاء الذی او داه نار جهنما [8] .



و فی الاحتجاج عن زید بن موسی بن جعفر عن ابیه، عن ابائه علیهم السلام قال خطب فاطمة الصغری علیهماالسلام بعد ان ردت من كربلاء فقالت: الحمد لله عدد الرمل و الحصی وزنة العرش الی الثری احمده و او من به و اتوكل علیه و اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریك له و (اشهد) ان محمدا عبده و رسول صلی الله علیه و آله و ان الطغاة ذبحوا اولاده (ولده) بشط الفرات من غیر دخل و لا تراث اللهم انی اعوذبك من ان افتری علیك الكذب و ان اقول علیك خلاف ما انزلت علیه من اخذ العهود لوصیه علی بن ابیطالب المسلوب حقه المقتول من غیر ذنب كما قتل ولده بالامس فی بیت من بیوت الله تعالی و بها معشر مسلمة بالسنتهم تعسا لرؤسهم ما دفعت عنه ضیما (ظماء - خ) فی حیوته و لا عند مماته حتی قبضة الیك محمود النقییة طیب العریكه (الضربیه خ ل) معروف المناقب (المنابت) مشهور المذاهب لم تأخذه فیك لومة لائم و لا عذل عاذل هدیته یا رب للاسلام صغیرا و حمدت عاقبته (مناقبه خ ل) یا


رب كبیرا و لم یزل ناصحا لك و لرسولك صلواتك علیه و آله حتی قبضته الیك زاهدا فی الدنیا غیر حریص علیها راغبا فی الاخرة مجاهدا لك فی سبیلك رضیته فاخترته و هدیته الی صراط مستقیم اما بعد یا اهل الكوفة یا اهل المكر و الغدر و الخیلاء (و الحیل خ ل) فانا اهل بیت ابتلانا الله بكم و ابتلاكم بنا فجعل بلاء ناحسنا و جعل علمه عندنا و فهمه لدینا فتحن عیبة علمه و وعاء فهمه و حكمته و نحن تراجمة و حی الله و حجته فی الارض (فی بلاده خ ل) لعباده اكرمنا بكرامته و فضلنا بنبیه محمد علی كثیر ممن خلق تفضیلا بینا فكذبتمونا و كفرتمونا و رایتم قتالنا حلالا و اموالنا نهبی كانا اولاد ترك او كابل كما قتلتم جدنا بالامس و سیوفكم تقطر من دمائنا اهل البیت لحقد متقدم قرت بذلك عیونكم و فرحت قلوبكم اجتراء منكم علی الله و مكرا مكرتم و الله خیر الماكرین فلا تدعونكم انفسكم الی الجذل بما اصبتم من دمائنا و نالت ایدیكم من اموالنا فان ما اصابنا من المصائب الجلیلة و الرزایا العظیمة فی كتاب من قبل ان نبرأها ان ذلك علی الله یسیر لكیلا تاسوا علی ما فاتكم و لا تفرحوا بما آتاكم و الله لا یحب كل مختال فخور تبا لكم فانتظروا اللعنة و العذاب و كان قد خلت بكم و تواترت من السماء نقمات فتسحتكم بما كسبتم و یذیق بعضكم باس بعض ثم تخلدون فی العذاب الالیم یوم القیمه بما ظلمتمونا الا لعنة الله علی الظالمین ویل لكم اتدرون ایة ید طاعنتنا منكم و ایة نفس نزعت الی قتالنا ام بایة رجل مشیتم الینا تبغون محاربتنا قسمت قلوبكم و غلظت اكبادكم و طبع علی افئدتكم و ختم علی سمعكم و بصركم و سول لكم الشیطان و املی لكم و جعل علی بصركم غشاوة فانكم لا تهتدون تبا لكم یا اهل الكوفة ای تراث لرسول الله قبلكم و دخول له لدیكم بما غدرتم باخیه علی بن ابیطالب جدی و بنیه عترة النبی الطاهرین الاخیار فافتخر بذلك مفتخر من الظالمین فقال



نحن قنلنا علیا و بنی علی

بسیوف هندیة و رماح






و سبینا نساء هم سبی ترك

و نطحنا هم ای نطاح



فقالت بفیك ایها القائل الكثكث و لك الاثلب افتخرت بقتل قوم زكاهم الله و طهرهم و اذهب عنهم الرجس فاكظم و اقع كما اقعی ابوك و انما لكل امرء ما قدمت یداه حسد تمونا ویلا لكم علی ما فضلنا الله علیكم.



فما ذنبنا ان جاش دهرا بحورنا

و بحرك ساج لا یواری الدعا مصا



ذلك فضل الله یوتیه من یشاء و الله ذوالفضل العظیم و من لم یجعل الله له نورا فماله من نور [9] .

در آغاز سخن باری تعالی را ستایش و نیایش كرد رسول مختار صلی الله علیه و آله را درود گفت و جد بزرگوار خویش حیدر كرار را به مفاخر و مناقب بستود شمه ای از مشاهد مأثوره و مآثر محموده آنجناب در رفع دعایم دین و هدم قواعد شرك و ابتلا و محن امیرالمؤمنین تا هنگام شهادت برشمرده شرحی از فضایل خانواده نبوت حدیث فرموده خذلان و غدر و خدیمت كوفیان با پدر بزرگوار خویش باز راند پس گفت: ای مردمان كوفه خداوند عز اسمه شما را بما بیازمود و ابتلای ما بشما بیفزود و آزمایش ما بسی نیكو نمود شما مكاران ما را كه خزان علم و مخزن حكمت و حجت او بر بندگانیم به دروغ انگاشتید و كافر پنداشتید خون ما حلال و مال ما به غارت برده مباح شمردید گوئی كه از اولاد ترك و كابلیم، جد من امیرالمؤمنین را شهید كردید و دیروز پدرم سید الشهداء را كشتید اینك خون ماست كه از تیغ های شما همی ریزد و این جمله بدان كینه دیرینه بود كه از ما بدل اندر داشتید تا دیده های شما روشن و دلهای شما مسرور گشت همی باید تا برین كردار شنیع شادمانی مكنید كه بر سخط و غضب الهی تجری نموده اید و البته خداوندتان كیفر بدهد حالیا منتظر نقمت و لعنت باشید بسی برنگذرد كه خداوند شما را بر یكدیگر بگمارد تا شمشیرها بركشیده خون هم بریزید و باز آن جهان به


عذاب جاودان گرفتار آئید وای بر شما مگر دانسته اید تا به چه دست ما را بزدید؟ و با كدام پای بجنگ ما بیامدید؟ و چگونه به قتال ما بشتافتید؟ دلی بیرحم و جگری بس سخت دارید همانا باری تعالی و تقدس بر دل و گوش شما مهر نهاده كه كلمه حق نمی شنوید شیطان این اعمال زشت در نظر شما بیاراست و بر دیده های شما پرده فروهشته كه راه هدایت نمی بینید چند خون از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بر شماست كه بخواهد جست، و بسا حیلت ها كه با برادر و وصی او علی بن ابیطالب صلوات الله و سلامه علیه كرده اید چون خطبه بدینجا رسانید مكر مخذولی این دو شعر بخواند و بكشتن امیرالمؤمنین و اولاد او و اسیری اهل بیت عصمت و طهارت مفاخرت كرد، بضعه طاهره گفت خاكت بدهان، باری تو خود دهان بربند و مانند سگان بر عقب خود بنشین كه بقتل آن قوم كه خدایشان از نخست پاك آفریده و از هر آلایش پاكیزه فرموده و بر همه فضیلت بخشیده فخریه همی كنی و حسد همی بری ما را از آن چه گناه كه پیوسته بحر فضایل و مكارم ما مواج و زخار است و در آن پاركین كه دریاش مپنداری كفچلیزی نتواند زیست: ذلك فضل الله یوتیه من یشاء و من لم یجعل الله له نورا فما له من نور: مردمان را آواز بگریه بلند شده گفتند یا ابنة الطیبین بس كن كه دل ما بسوختی و در درون ما آتش افروختی تا بدینجای بود روایت احتجاج كه بتمامها بیاوردیم، تا عارف و عامی از اصل و ترجمه آن مستفید و مستفیض شوند.

و سید بن طاوس در لهوف آورده كه ام كلثوم دختر امیرالمؤمنین علیه السلام آنروز از پس پرده ی خویش گریه كنان بدینگونه سخن راند:

یا اهل الكوفة سوأة لكم، مالم خذلتم حسینا و قتلتموه، و انتهبتم امواله و ورثتموه، و سبیتم نسائه، و نكبتموه فتبا لكم، و سحقا ویلكم اتدرون ای دواه دهتكم، و ای وزر علی ظهوركم حملتم و ای دماء سفكتموها، و ای كریمة اصبتموها و ای صبیة سلبتموها، و ای اموال انتهبتموها، قتلتم خیر رجالات بعد


النبی صلی الله علیه و آله و نزعت الرحمة من قلوبكم، الا ان حزب الله هم الفائزون، و حزب الشیطان هم الخاسرون ثم قالت:



قتلتم اخی صبرا فویل لامكم

ستجزون نارا حرها یتوقد



سفكتم دماء حرم الله سفكها

و حرمها القرآن ثم محمد (ص)



الا فابشروا بالنار انكم غدا

لفی سقر حقا یقینا تخلدوا



و انی لابكی فی حیاتی علی اخی

عی خیر من بعد النبی سیولد



بدمع غزیر مستهل مكفكف

علی الخدمنی دائما لیس یجمد



زشتی و بدی بادتان، چون است كه یاری حسین مظلوم نكردید او را كشتید و مالش را بتاراج برده عیالش به اسیری براندید، مگر دانسته اید تا چه بلیت بر خود خواسته، و چه بار بزرگ بر پشت خود برداشته اید، تا كدام خون پاك كه بر خاك ریخته اید، و كدام دختران برهنه نمودید، البته در دل شما هیچ رحم نبود كه چنین كردید، و بعد از پیغمبر خویش بهترین مردمان را شهید ساختید، آنگاه بدین اشعار رثا گفت و سوز دل باز نمود، كوفیان دیگر باره بگریستند و زنان موی پریشان كرده خاك بر سر می افشاندند، و روی بخراشیدند.


[1] حذام - خ ل.

[2] في الاحتجاج هكذا - خطبة زينب بنت علي بن ابيطالب بحضرت اهل الكوفة في ذلك اليوم تقريعا و تانيبا عن حذام بن ستير قال لما اتي علي بن الحسين زين العابدين عليه السلام بالنسوة من كربلا و كان مريضا و اذا نساء اهل الكوفة ينتدبن مشققات الجيوب و الرجال معهن يبكون فقال زين العابدين بصورت ضئيل و قد نهكته العلة ان هؤلاء يبكون فمن قتلنا غيرهم فاومت زينب بنت علي بن ابيطالب عليه السلام الي الناس بالسكوت قال حذام (جذلم) الاسدي: لم ارو الله خفرة قط انطق منها كانها الخ احتجاج ص 158.

[3] سلمكم خ - ل.

[4] مقاتلتكم خ - ل.

[5] فرثتم خ - ل.

[6] باهل بيتي و ولدي بعد مفتقدي - ج.

[7] احتجاج ص 158.

[8] احتجاج ص 159

[9] احتجاج ص 157.